پسر : سلام عزيزم، چطوري؟
دختر : سلام گلم، خيلي بد (با صداي پر از بغض و ناراحت)
پسر : چرا؟ چي شده؟
دختر : بايد جدا بشيم
پسر : چراااااا؟
دختر: يه خانواده اي من رو پسنديدن واسه پسرشون.
خانواده منم راضين ( شروع کرد به گريه کردن)
الانم بايد ازت تشکر کنم بخاطر همه چيز و بايد برم خونه چون مادر پسره اومده ميخواد من رو ببينه...
پسر : اشکات رو پاک کن...تا بهتر جلو چشم بياي...
چون مادرم نميخواد عروسش رو غمگين ببينه....
هرکي حال کرد بکوبه لايکووو
پسنديدنپسنديدن

نظرات شما عزیزان:

نسترن

ساعت22:37---7 شهريور 1393

لایک داش خیلی حال کردم داداش ...دستت درد نکنه ...

sogol14

ساعت15:47---7 شهريور 1393

لایـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــک

Nazanin

ساعت0:43---21 خرداد 1393

[وب سایت]

dokhtare vh sari mge bram
he

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: